دردِ یتیمی
چرا دلگیری از دنـــــــــیا ، چرا اشکِ تو می باره
رو گونه هات یه کوهی غم ، نشسته بر پـــلِ داره
***
چرا رنگِ لــــبات زرده ، چرا پس دادی صـــبرت رو
کمر خم کردی از دردت ، چرا می کندی قــبرت رو
***
مگه از زندگی سیــری ، دلت بیزاره و تنهـــا
بگو ! مهرِ پدر رفتـــه ، شد ی آواره و بی جـا
***
یتیمی دردِ سختی هست ، پیامبر راهُ طی کـرده
یه عمری گشته آواره ، همش با نالـه و درده
***
نمی تونم برم جـــــایی ، تو معصومیّتت گیــرم
به اشکاتُ دلم کشتی ، دارم از غصه می میرم
***
بخون با من یه آهنگــی ، فراموش کن عذابت رو
توکّل بر خدا کافی ، بکن درد از نقابـــــت رو
***
بلند شو بس کن از گریـه ، رسیده وقتِ بیـداری
برو تا زنده ای جانم ، نده فرصت به بیمــــاری
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 10/02/1392
57932 بازدید
67 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
97 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian